هنرهای تجسمی چیست؟

هنرهای تجسمی حوزه گسترده ای را در بر می گیرد که شامل :
هنر هایی چون نقاشی، مجسمه سازی ، خوشنویسی، عکاسی، گرافیک، طراحی، معماری، طراحی داخلی و صنعتی و… می شود.
هنرهای تجسمی شامل چه هنر هایی است؟
معمولاً هنرهای تجسمی به موارد زیر تعبیر می گردد :
1 – هنر های زیبا
تمامی هنر های زیبا متعلق به دسته کلی هنرهای تجسمی هستند.
این هنر ها شامل فعالیت هایی چون : نقاشی، طراحی، چاپ دستی، مجسمه سازی،
و همچنین فعالیت هایی چون هنرگرافیک، تذهیب، تصویرگری، خوشنویسی و معماری است.
2 – هنر های معاصر
هنر های تجسمی همچنین تعدادی از اشکال هنر مدرن را شامل می گردد.
از این دست می توان به هنر های اَسالمبلاژ یا همبندی، کلاژ، نقاشی آمیخته، هنر مفهومی، چیدمان، نمایش پیشامدی، هنر اجرایی ،
به همراه رشته های هنری مبتنی بر فیلم همچون عکاسی، هنر ویدیو و انیمیشن و یا هر ترکیبی از این دست اشاره کرد.
این گروه از فعالیت ها همچنین رشته های هنری با تکنولوژی بالا همچون گرافیک کامپیوتری و چاپ جیکلا را نیز در بر دارد.
یکی دیگر از هنرهای تجسمی مدرن هنر زمینی است که شامل :
کار با شرایط محیط زیستی ناپایدار مانند مجسمه سازی با برف و یخ و… است.
3 – هنر های تزئینی و صنایع دستی
بخشی دیگر از هنرهای تجسمی مربوط به هنر های تزئینی و صنایع دستی است؛
که دربر گیرنده هنر هایی چون سفالگری ، موزائیک کاری، مجسمه متحرک، پرده های نگارین، شیشه گری (شامل نقاشی روی شیشه و…) می باشد.
4 – دیگر موارد هنرهای تجسمی
هنر های تجسمی در تعاریف گسترده تر موارد هنر کاربردی مانند طراحی گرافیک، طراحی مد و طراحی داخلی را نیز دربر می گیرد.
علاوه بر این مدل های جدیدی از هنر بدنی یا جسمی نیز مانند هنر خالکوبی،
نقاشی روی چهره و بدن نیز می تواند در زمره هنرهای تجسمی برشمرده شود.
نقش هنرهای تجسمی در جامعه
موسیقی دانان، روزنامه نگاران یا هنرمندان فعال در عرصه هنرهای تجسمی با تفکر خلاق خویش می توانند
به اندازه سیاستمداران، اقتصاد دانان یا رهبران تجاری جامعه در تغییرات اجتماعی آن جامعه نقش داشته باشند.
هنرهای تجسمی فقط به منظور لذت بردن و الهام خلاقانه مورد استفاده قرار نمی گیرد،
بلکه می تواند با نمایان ساختن مشکلات جامعه در قالب یک اثر هنری، به ریشه کم شدن مشکلات و بالطبع پرورش جامعه کمک کند.
درک فرهنگی متقابل یکی از فواید هنر های تجسمی
هنر می تواند قدرت شگفت انگیزی در پیشرفت تعامل جوامع مختلف داشته باشد.
به عنوان مثال همکاری بین هنرمندان کشورهای مختلف یا برگزاری تورهای هنری ،
که مسائل و مشکلات دنیای واقعی کشوری را به مردم کشوری دیگر نشان می دهد،
برای بالا بردن سطح تفاهم بین فرهنگ ها ضروری است.
عکاسی جنگ و گرسنگان آفریقایی از این دست است.
قدرت هنر در سادگی آن است.
به واسطه هنر های تجسمی می توان بدون اتکا به دانستن زبانی خاص، از طریق مفهومی فرهنگی خاص را اشاعه داد.
این امر یکی از مهمترین ویژگی های هنرهای تجسمی است که از قدرتمند ترین ابزارهای ارتباطی به شمار می رود.
هنرهای تجسمی موجب افزایش گفتگو بین جوامع است.
هنر های تجسمی می تواند یک راه قدرتمند برای نزدیک کردن جوامع به یکدیگر باشد.
تحقیقات دانشگاه پنسیلوانیا در رابطه با این موضوع نشان می دهد،
در شهرهایی که تمرکز بر روی هنرهای تجسمی بیشتر است، انسجام اجتماعی بیشتری حاکم است.
برقراری هنر در جامعه به شهروندان کمک می کند تا با همکاری یکدیگر،
چشم اندازی اشتراکی از ایده آل ها و آرمان ها، ارزش ها و امیدهای آینده شان را بسازند.
گروه ها با همکاری هم می توانند با ساخت و پرورش رشته های مختلف هنرهای تجسمی دستاوردهای تاریخی و ملی شان را زنده نگه دارند
و آنرا در معرض دید مردم سایر کشورها قرار دهند.
هنرهای تجسمی می تواند تاریخچه مستند جامعه را به تصویر بکشد.
هنر های تجسمی یکی از مهم ترین راه ها برای ساخت تاریخچه مستند جامعه است،
تا نسل های آینده بتوانند درک بهتری از شیوه تفکر، ارزش ها، ایده آل ها و سایر موارد تاثیر گذار در جامعه امروزی ما داشته باشند.
ساخت موزه های معاصر از نوع زندگی،فرهنگ، ارزش های دینی و اخلاقی و… مردم جامعه از زمره این فعالیت هاست،
و موجب می شود فرهنگ کنونی جوامع با گذشت سال ها حفظ شده و به دست فراموشی سپرده نشود.

هنر انتزاعی
نوعی که اغلب مورد سوء تفاهم قرار می گیرد و اشتباه تعبیر می شود، هنر انتزاعی است
و هدف آن نشان دادن سوژه ها از واقعیت است، اما آنها را به گونه ای نشان می دهند
که متفاوت از شیوه ای است که در واقعیت ما مشاهده می کنیم.
این کار ممکن است به صورت تاکید بر خطوط، شکل ها و یا رنگ هایی باشد که سوژه را تغییر می دهند.
هنر انتزاعی شامل زیر مجموعه های مینیمالیسم، کوبيسم و دقت گرایی است.
همچنین هنر انتزاعی زمانی می تواند اتفاق بیافتد که هنرمند تصمیم به نشان دادن سوژه به شیوه ای غیر سنتی داشته باشد.
انتزاع در دنیای هنر نسبتا جدید است و اولین ریشه آن، در انحراف از واقعیت توسط امپرسیونیست ها است.
هنر انتزاعی در اواخر قرن نوزدهم، در اشکال مختلفی در سراسر جهان به محبوبیت رسید
و هنرمندان شروع به استفاده بیشتراز رویکرد ذهنی در نقاشی کردند.
کاربرد این رویکرد جدید در نقاشی را می توان در اثر “خیانت تصویر” ماگریت، 1928-1929 مشاهده کرد.
در زیر یک نقاشی تصویری از یک پیپ در فرانسه و تحت عنوان “این یک پیپ نیست” می بینید.
نکته این است که این تصویر، در واقع “یک پیپ نیست” بلکه “یک نقاشی از یک پیپ” است.
هنرمندان معاصر بیشتر به این گونه نقاشی ها روی آورده اند و اجازه می دهند تا شکل جدیدی از بیان فکری یا ذهنی ارائه شود.
درک تفاوت بین هنر انتزاعی و هنر ذهنی برای بسیاری از افراد دشوار است.
تفاوت واضح این دو نوع، در “سوژه انتخاب شده” است.
اگر هنرمند کار خود را با یک سوژه از واقعیت شروع کند، آنوقت اثر هنری به صورت انتزاعی خواهد بود
اما اگر هنرمند بدون هیچ اشاره ای به واقعیت کار خود را اغاز نماید، آنوقت اثر ذهنی است.

